« ﻳَﺪُ ﺍﻟﻠﻪِ ﻓَﻮﻕَ ﺃَﻳْﺪِﻳﻬِﻢْ »



البته که برای خودم می نویسم از حرف هایی که نباید به زبان بیاورم . هیچ وقت ‌ از حسرت ها حسرت نگاه ها. 

نگو که بازم میخوای بری نگو که دلم دیگه طاقت از دست دادان ندارم اونم تو ۹ هفته و ۴ روزه که دارم باهات حرف میزنم. نگو که این روزا روزای آخر با هم بودنه. تلخه اما هر لحظه و هر لحظه و هر لحظه حتی صدم ثانیه های این هفته تمام ترس دنیاتوی وجودمه که از دست بدم که از دست دادنت اتفاق بیفته‌. آخه چطوری میتونم شاهد از دست دادنت باشم؟؟ خدا داره با من چی کار میکنه عزیز دلم؟ خدا از من می خواد چی بسازه؟؟ بهش بگو که مادر من رنجیده حال تر از اینه که بخواد از این امتحانا سر بلند بیرون بیاد. بهش بگو که درسته که مادر من هیچ وقت نا امید نمیشه اما ذره ذره دارم آب شدنش رو می بینم. بهش بگو آخه مهربون چند تا امتحان با هم؟؟ پاورقی ها رو نپرس دیگه لا مذهب


باورم نمیشه. یعنی اصلن امکان نداره این انتظار شیرین به همین زودی بخواد به پایان برسه. من گریه میکنم. به پهنای صورت اشک می ریزم از شدت بغض گلو درد می گیرم اما نمیتونم به رفتنت فکر کنم . ازم نخواه نا امید بشم. ازم نخواه که از التماسم دست بکشم. من با خود خدا معامله کردم. تو همون دکتری هستی که به من گفتی محاله حتی با دارو و درمان های پیشرفته اما من این هدیه رو از خدایی گرفتم که منو سور پرایزم کرد. تنها کسی که باورش دارم خداستخدایااااا میدونم داری به نجواهام گوش میدی. می دونم قطره قطره اشک هایی که از گوشه چشمم سر میخورن و می بینی. اصلا راستش میدونم داری امتحانم میکنی و ایمانم و می سنجی. اما من نمیتونم دست روو دست بزارم. بزار بازم التماست کنم. من اسم تو رو آوردم من بین همه ی اونایی که میدیدم تو رو انتخاب کردم چون به حس و اعتقادم باور داشتم نه به چشمام آبرومو نبری خدااا منو خجالت زده ی بنده هات نکنی 


هرگز خداوند زیر قولش نخواهد زد.

میخواستم از گله گذاری هایم شروع کنم از حرفهایی که هرشب تا مدت ها لابه لای آنها خوابیدم و کابوس دیدم از صدای شکستن شیشه ی دلم که جلینگ جلینک صدا زد و تنها بود و تنها به بند زدن دل نازکم نشستم. از وقتهایی که مغز استخوانم سوخت و لبخند زدم و دردهایی که کشیدم و حق من نبودند حق هیچ کس نبودند. پس نمینویسم. اصلا شاید خدا به واسطه ی همین سختی ها تو را در دامن من گذاشت وقتی که بی خیال زندگی می کردم .بی خیال از هر قرص و آمپول و نسخه های پیچیدهدلم میخواست همه شان را دور بریزم و فقط به این فکر کنم که من زهرا یک چیزی را از همان قبل تر ها از تو خواسته بودم و در تمام این روزها منتظرش بودم. یک چیزی را از تو خواسته بودم و شک نداشتم به من عطا میکنی چون خودت گفته بودی ادعونی استجب لکم. چرا باید شک میکردم؟؟؟ نه نه اینکه ایمانم قوی باشد. شاید چون به نقطه ای رسیده بودم که کسی را جز تو نداشتم شاید چون خالی خالی به درگاهت آمده بودم. شاید چون در روزهایی که دست همه به دست خلق تو بود من فقط و فقط تو را می دیدم. ممنونم که صدای این زهرای سرتا سر گناه را شنیدی ممنونم که دستهتی خالی ام را خالی بر نگرداندی. ممنونم که صدای بغض ترکیده زیر بارانم را شنیدی آن روز که تنها توی بالکن کوچک خانه نشسته بودم و آنقدر با آسمان اشک ریخته بودم که دیگر از صدای رعد و برق نمیترسیدم.ممنونم که من را دیدی. ممنونم که غافلگیرم کردی. ممنونم که من را لایق دانستی تا به واسطه ی فرزندی که به من عطا نمودی نامم را بگذارند مادر


به وقت ظهر ساعت دوازده و چهل دقیقه ی  دوشنبه بیست و ششم فروردین ۹۸. بعد از چند روز تاخیر در کمال ناباوری بی بی چک با دوخط رویایی ظاهر شدآزمایش بتا : ۹۰۲




دستهایم خالی ست اما تا دلت بخواهد پرم از حرف های نزده، لبخند های جا مانده، گریه های بغض شده، بوسه های از قلم افتاده، پرم از تو که خالی از منی، منی که آرام به نظر می رسد اما در خود حسّ سوختن دارد، گاهی تمام نگی یک زن خلاصه می شود در شعر های بی مخاطبش، جامانده ای در یک زن. آقا ! زنی که می خواهد سکوت کند، اصلن نگاه کن همه دنیا ساکت شده، فریاد همیشه گزینه ی اول نیست حتی گزینه ی دوم حتی گزینه ی آخر !

 بی خیال یادت باشد وقتی آمدی زل بزنی توی ِ چشم هام و دست هایم را محکم تر بگیری من قول می دهم یک وقت که  حال جهان رو به راه تر شد حرفهایم را به تو خواهم گفت، خواهم گفت که عـشــــــــــــــــــــــــــــــــــق یک انتظار طولانی است خواهم گفت که عروج کردیم، عروج یک تعارف نیست،  حتی یک واژه یا حتی یک  حسِّ ناشناخته عروج یک تجربه ی بی نظیر است ما از پس ِ نگاه های گرم هم عروج کردیم وقتی چال ِ روی گونه هایت طلوع می کرد 

 

+ مخاطب خاص داشت!

 

+ باز صد شکر که در عشق تو ای جان جهان 

تهمت عاشقی از مردم دنیا خوردیم . . .!

 


تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

سگ پامرانین پسر حوا میز عسلی و جلو مبلی چوبی مدرن مدل گشنیز My Notes پنجره دوجداره دنیا از نگاه کودکان خیالپرداز نادان ایران سرافراز ایده نامه علمی سلوی سایت ترجمه99